۴ تیر ۱۴۰۳ - ۰۹:۰۳
کد خبر: 995855

ولایت، عنصر ماندگار اندیشه سیاسی شیعه

سیدکاظم سیدباقری، دانشیار گروه سیاست پژوهشکده نظام‌های اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

«ولایت» به فتح «واو» به معنای محبت و با کسر «واو» به معنای امارت و رهبری، تولیت و سلطان است. گفته می‌شود که هر دو لغت به معنای «دولت» است «ولی» کسی است که دارای نصرت و معونت است.

همچنین در لغت آمده است «والی» که نام خداوند است، به معنای مالک همۀ اشیاء است که می‌توان در آنها تصرف کرد. ابن اثیر می‌گوید «ولایت» به تدبیر، قدرت و فعل، دلالت و اشارت دارد و تا هنگامی که این سه ویژگی در کسی جمع نشود، به آن والی نمی‌‎گویند. در معنای سیاسی-اجتماعی این مفهوم که در قرآن کریم نیز به کار رفته است، «سرپرستی» و «رهبری» در نظر گرفته شده است. بنابراین در معنای ولایت نیز نوعی قدرت حضور دارد، قدرتی که در اجتماع، سیاست و رهبری جامعه، تجلی می‌یابد.

ولایت که همواره در اندیشۀ سیاسی شیعه یکی از بنیادهای ثابت و استوار بوده است، در متون پایه‌ای این اندیشه همانند قرآن و روایات و در گذر زمان در کلام و سخنان بزرگان شیعه نیز همواره مورد توجه بسیار بوده است. مادۀ «ولی» که از آن کلمات و واژه‌های مختلفی مانند «ولاء»، «ولایت»، «مولی»، «اولی» برگرفته شده است، یکی از پر استعمال‌ترین واژه‌های قرآنی است. این واژه 124 مورد به صورت اسم و 112 مورد در قالب فعل در قرآن آمده است؛ معنای اصلی این کلمه قرارگرفتن چیزی در کنار چیز دیگر است به نحوی که فاصله‌ای در کار نباشد.

وقتی به گسترۀ اندیشۀ سیاسی شیعه می‌نگریم، می‌بینیم «ولایت» و «ولایت‌مداری» همواره در بن مایه‌های این اندیشه، نقش بازی کرده و حتی عدالت خواهی و آزادی طلبی نیز برخاسته از این مفهوم بوده است.

عدالت در اندیشۀ شیعه حضور داشته اما توجه به این امر اساسی است که دادگری و قیام و شورش علیه ستمگران و خلفای ناحق، مفهومی برخاسته از ولایت بوده است، ولایتی که اساس آن مقابله با استبداد، زورگویی، عمل خودسرانه بوده و سامان دهی امور جامعه را با تبعیت از قانون خداوند پی گیری می‌کرده است. با توجه به همین عنصر ثابت می‌باشد که می‌رسیم به یک اصل بنیادین دیگر که همانا آزادی باشد، زیرا که آزادی و قانون‌گرایی که در شخص «ولی» به ویژه آن گاه که معصوم باشد، تجلّی می‌یابد، دو روی یک سکه‌اند. زیرا قانون به ویژه هنگامی که خاستگاهی الهی و مطمئن و همه جانبه داشته باشد، از یک سوی زنجیرهای استبداد را از پای انسانها می‌گشاید و از دیگر سو، آزادی را برای جامعه به ارمغان می‌آورد.

با عنایت به همین نکته بوده است که اندیشه و فقه سیاسی شیعه از ولایت نه به عنوان امری برای اعمال قدرت و برآوردن خواسته‌های نفسانی بلکه عامل و اصلی بوده است تا انبیاء و پیامبران الهی (ص)، اولیاء، ائمه(ع) و جانشینان آنان در زمین، برای اجرای عدالت در بین مردم اقدام کنند. قطعاً مطمئن‌ترین افراد برای اجرای این هدف بزرگ، کسانی‌اند که دچار خطا نمی‌شوند، عادلند و عالم به دین.

پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع)، که در اثر ارتباط با منبع نورانی وحی و دستورات آسمانی، آشناترین و مطمئن‌ترین افراد در دریافت وحی و اجرای آن هستند، برای این گروه ولایت را جعل نموده است. در سوره مبارک مائده بر این امر تاکید می‌شود که «ولی شما، تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آورده‏اند: همان کسانی که نماز برپا می‏دارند و در حال رکوع زکات می‏دهند».

با توجه به این جایگاه در جای دیگر می‌فرماید «و هیچ مرد و زن مؤمنی را نرسد که چون خدا و فرستاده‏اش به کاری فرمان دهند، برای آنان در کارشان اختیاری باشد». وقتی خدا و پیغمبر(ص) درباره امری حکم کردند، احدی حق اختیار و انتخاب ندارد زیرا که ولایت و سرپرستی جامعه و حرکت آن به سوی مطلوب نهایی ر ا بر عهده دارد و راهبرانی بدون خطا و اشتباه و خودکامگی هستند.

به هر حال با مراجعه به تاریخ فقه سیاسی شیعه، در می‌یابیم که عنصر ولایت همواره یکی از اساسی‌ترین اصول ثابت بوده است و همین امر موجب آن گردیده که فقها را به سیاست، نقد قدرتهای نامطلوب و هدایتگری مردم و تلاش و تکاپو برای اجرایی کردن احکام دین، نزدیک سازد و بزنگاهی و ملاکی استوار باشد برای حرکت در جهت عدالت، نقد استبداد، طرح مسئله آزادی و قانونگرایی.

ضمن آن که ولایت و حضور عدل، علم و تدبیر در کنار هم که در شخص «ولی» جلوه‌گر می‌شود، جلوی استبداد را می‌گیرد، سازکار و عاملی مهم است تا تأمین کنندۀ مصالح مردم و جامعۀ دینی باشد. مرکزیت این عنصر به گونه‌ای بوده که هر گاه فقهای شیعه، آن را به طور جدی مطرح کرده‌اند و کاربردی ساخته‌اند، عاملی شده است تا قدرتهای ظالم و نامشروع را به چالش کشیده و با مشکلات عمده روبرو کنند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.